جایگاه مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی، در میان حنفیت توجیهگر و سلفیت تکفیری
نویسنده: دکتر هجرت الله جبرئیلی
یکم: مقدمه
در این شکی نیست که حنفیت مبتنی بر دیدگاههای امام اعظم ابوحنیفه رح و شاگردان نیکوی او یک مذهب داری اندیشه های واضح و روشن است که در کتب عقیدتی و فقهی آنها توضیح شده است. یکی از ویژگیهای این مذهب ابراز نظر قاطع و شجاعانه در برابر لغزش های اشخاص بوده و هیچگاه به توجیهگری شخصیتها نپرداخته اند، ولو آن شخصیتها از حکما بوده باشد یا از علما.
حنفیت توجیهگر در نزد متأخرين پدید آمد که وظیفه خود را این دانستند که بسیاری از دیدگاه های اشتباه شخصیت ها را توجیه کنند و برای آن مبانی ای از کلام و فقه و ادبیات جستجو کنند. حقیقت این است که این روش یک روش فکری است که مبانی پاک مذهب را در خدمت شخصیتها قرار میدهد و اشتباهات آنها را پاک سازی میکند.
از سوی دیگر، یک مذهب دیگری بنام سلفیت تکفیری پدید آمده است که وظیفه آن جستجوی اشتباهات و یا خبطها و یا چیزهای مخالف مذهب شان است که آن را بزرگنمایی کنند و سپس به تکفیر آن بپردازند. این کار را آنها علیه امامان مشهور عقیده اهل سنت و جماعت مانند امام ماتریدی و اشعری و امامان بزرگ حدیث مانند امام نووی و امام ابن حجر عسقلانی و صدها امام انجام داده اند.
وقتی پدیده تکفیر سلفیت تکفیری در جامعه گسترش پیدا میکند، بسیاری از مخالفین آنها در برابر شان دفاعیه می نویسند و از عقاید شخصیتها دفاع میکنند.
دفاعها دوگونه است: یکی دفاعیههای استدلال گرایانه است که از عقل و قرآن و سنت صورت میگیرد و از عقاید مسلم اشعری گری یا ماتریدی گری و … این شخصیت ها در برابر سلفیت تکفیری دفاع میکنند.
دیگری دفاع توجیهگرایانه است که از مبالغه و اشتباهات عرفا و شخصیتها با تکلف توجیهی دفاع میکنند. این نوع دفاع در میان حنفیان بسیار است که حتی گفته اند اگر قرآن و سنت در برابر حکم مذهب ما قرار گیرد، آن را تأویل میکنیم. اگر چه حکم مکتب و مذهب آنها مبتنی بر عقل قطعی نباشد، مانند این که خداوند جسم نیست، چون آیات و احادیث متشابه جسم نما در این صورت تأویل میشوند. این نوع دفاع توجیهگرایانه یک روش سیئه است که باید اشتباهات آن را بیان کرد تا دیگر ادامه داده نشود.
دوم: توضیح شعر پر از مبالغه در باره مثنوی
مثنوی معنوی مولوی – هست قرآن در زبان پهلوی
من چی گویم وصف آن عالی جناب – نیست پیامبر ولی دارد کتاب
این شعر منسوب به مولانا عبدالرحمن جامی یا شیخ بهایی است. در توضیح این شعر باید گفت:
۱. در این شعر از صنعت تشبیه استفاده شده است، مثنوی را با قرآن مقایسه کرده است.
۲. در این شعر از صنعت مبالغه استفاده شده است و یک محصول بشری را با کلام الله یعنی قرآن مقایسه کرده است.
۳. در این شعر یک شخصیت خطا پذیر و گناه پذیر یعنی مولانا جلال الدین بلخی با شخصیت معصوم یعنی محمد رسول الله تشبیه شده است.
۴. در این شعر یک کتاب خطا پذیر با کلام الله و کتاب الهی تشبیه شده است.
در این شکی نیست که کلام بشری چه شعر و چه نثر خطا پذیر است و میتواند که اخذ و رد شود. باید بپذیریم که در این شعر خطای فاحش وجود دارد و مسلمات مسلمانان نمی پذیرند که کلام یک انسان خطا پذیر با کلام الهی یعنی قرآن هم شأن قرار بگیرد.
سوم: تعریف قرآن و ویژگیهای آن
۱. یکی معنای لفظی قرآن است که به معنای خوانده شده و یا جمع شده است، در این معنا قرآن یعنی مجموعه از گفتارهای خوانده شده و جمعه شده.
۲. نام کتابی است که الله متعال آن را به حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به واسطه جبرئیل علیه السلام به زبان عربی فرستاده است. در مصاحبه نوشته شده، در زبان ها قرائت شده و غیر مخلوق است.
ویژگیهای قرآن:
۱. قرآن کلام الله متعال است.
۲. قرآن وحی خالص است .
۳. قرآن توسط جبرئیل امین آورده شده است.
۴. لفظ و معنای قرآن از جانب الله متعال است.
۵. پیامبر ص نخستین گیرنده قرآن به مثابه رسول و نبی است.
۶. پیامبر فقط انتقال دهنده و مبین و مفسر قرآن و مبلغ و تطبیق کننده احکام آن به خاطر هدایت انسانها است. در ساخت لفظی و معنایی آن هیچ دخالت ندارد.
۷. قرآن به اجماع امت یک مصحف با قرائتهای مختلف است و همه فرق مسلمان بر آن اجماع دارند.
۸. قرآن اعجازگر است و در لفظ و معنای آن اعجاز نهفته است و برای آن تحدی و مبارزه طلبی شده است.
۹. قرآن کتاب مؤمن به مسلمانان است و از انسانها خواسته شده است که به آن ایمان بیاورند.
۱۰. قرآن کتابی است که در آن هیچ شکی نیست و در صورت عدم ایمان به قرآن، آن انسان کافر بوده و دچار عذاب دنیوی و اخروی می شود.
چهارم: تعریف مثنوی معنوی و ویژگیهای آن
نعربف مثنوی: کتابی است که آن را مولانا جلال الدین بلخی رومی، حکیم، عارف و فقیه حنفی ماتریدی موسس طریقت مولویه ، به عنوان یک انسان مجتهد خطا پذیر در قالب مثنوی یکی از انواع شعر پارسی سروده است. این کتاب در میان ادبا و عرفا و صوفیان از ارزش بسیار بالا برخوردار است. انسانها و به ویژه مسلمانان میتواند با خواندن آن به تعالی اخلاقی و معنوی برسند.
ویژگیهای مثنوی معنوی:
۱. مثنوی معنوی کلام بشر و در برخی جاها کلام برگرفته از کلام الهی و در اکثریت جاها برگرفته از کلام های بشری است.
۲. مثنوی وحی نیست، حتی همه اش الهام نیست.
۳.مثنوی توسط کدام فرشته رسول به مولانا جلال الدین بلخی آورده نشده است.
۴. لفظ و معنای مثنوی سخن بشری مولانا جلال الدین محمد بلخی است.
۵. مثنوی معنوی سخن یک بشر غیر معصوم است. قابل اخذ و قابل رد است.
۶. مثنوی معنوی تفسیر قرآن نیست. منهج تفسیر و مفسرین در آن به کار نرفته است. در تاریخ کتب تفسیر کسی مثنوی معنوی را در شمار کتب تفسیری ثبت نکرده است. مولانا جلال الدین بلخی نیر در طبقات مفسرین به عنوان مفسر ثبت نشده است.
۷. در مثنوی معنوی از آیات قرآن کریم برای اثبات مفاهیم و مبانی عرفانی و تصوفی استفاده شده است. تفسیر و تأويل او قابل رد و اخذ است.
۷. در باره مولانا جلال الدین بلخی و مثنوی معنوی او هیچ اجماع وجود ندارد، حتی در زندگانی خود نیز شخصیت جدل برانگیز میان علمای حنفی و غیر حنفی بوده است.
۸. مثنوی شگفتی انگیز است، اما اعجاز گر نیست، امکان به وجود آوردن مثل آن وجود دارد. در آن برخی سخنان سست از نظر ادبی و رکیک از نظر اخلاقی وجود دارد.
۹. مثنوی کتاب مومن به مسلمانان نیست. از انسانها از طرف الله متعال خواسته نشده است که به آن ایمان بیاورند.
۱۰. مثنوی کتابی نیست که در آن شک و شبهه وجود نداشته باشد، کسی که به مثنوی ایمان نیاورد، هیج گونه عذاب دنیایی و اخروی متوجه او نیست. هر انسان حق دارد که آن را بخواند و نقد کند و نه مولانا جلال الدین بلخی و نه مثنوی معنوى، فراتر از نقد قرار دارند.
پنجم: نتیجهگیری
وظیفه ما این است که به قرآن کریم ایمان بیاوریم، بخوانیم، بفهمیم، از هدایات آن بهره ببریم و آن را به دیگر انسان ها تبلیغ کنیم، و احکام آن را در همه عرصههای زندگانی ما تطبیق کنیم. آن را معیار قرار دهیم و سخنان دیگران را بر اساس آن بسنجیم.
وظیفه ما اين است که به علمای بزرگ تاریخی خود مانند مولانا جلال الدین محمد بلخی احترام بگذاریم. از میراث بزرگ آنان بهره ببریم و در راستای توسعه و رشد و تعالی مادی و اخلاقی و معنوی خود استفاده کنیم.
حق ما این است که هر بشر به جز معصوم صلی الله علیه وسلم و محصول بشری را ولو مثنوی معنوی باشد نقد کنیم، اما نقد منصفانه و نه نقد مغرضانه و تکفیر گرایانه.
رسالت ما این است که در برابر سلفیت تکفیری بایستیم و با سلفیت اعتدالی برادری داشته باشیم، زیرا تکفیر مسلمانان و خارج کردن مسلمانان از دایره اسلام خلاف سنت نبوی و سنت خلفای راشدین و اصحاب کرام و امامان دین است و باعث تفرقه امت مسلمه میشود.