سیاسی و اجتماعی

تراژیدی علوم‌سیاسی

نويسنده: عبدالحفیظ منصور

تراژیدی علوم سیاسی

دیوید ریچی کتابی بنام “تراژیدی علوم سیاسی” دارد. در این نوشته مراد آن کتاب نیست، بلکه مقصد نکته‌هائی در باب وضعیت علوم سیاسی در میان پارسی گویان به ویژه افغانستانی‌ها/خراسانی‌هاست، که اوضاع سیاسی را به صورت دردناکی در آورده است، اشاراتی هم در عموم وضعیت سیاسی جهان.

عمده‌ترین مصیبت آن است که سیاست را یج رابطه اش با اخلاق قطع شده است و این عدم ارتباط به یک ضرب‌المثل عام هم مبدل گردیده که گفته می‌شود، سیاست را به اخلاق چه؟ گسست میان سیاست و اخلاق، ساحت سیاسی را از فساد، خون ریزی، و تبهکاری مالامال کرده است.

و بی جهت نیست که گفتار و کردار خلاف اخلاق را در ادبیات روزه مره ادبیات سیاسی شمرده می‌شود و سیاست‌مدار به کسی گفته می‌آید که پاس موارد اخلاقی را نمی‌دارد. به هر پیمانه که نیرنگ باز و بی‌عاطفه بوده باشد، ماهرتر در عرصه‌ی سیاسی پنداشته می‌شود.

تسلط روش‌های اثبات‌گرایانه در دانشگاها از نفیصه‌های دیگری است که دانش آموخته‌های این رشته را از واقعیت‌ها نه تنها دور ساخته، فراتر از آن ایشان را مغرور و متکبر نیز بار آورده است. ثمره‌ی آن ناکار آمدی و بی‌کفایتی فضیحت‌باری است، که زمام امور سیاسی در بیش‌ترین موارد در اختیار کسانی است، که از لحاظ نظری هیچ‌گونه آموزش سیاسی ندیده اند. مفردات دانشکده‌های علوم سیاسی در خوشبینانه‌ترین حالت به مباحث غرب شناسی تاکید دارد، در حالی که یک دانش آموخته سیاسی قبل از غرب شناسی. به خود شناسی نیاز دارد. خود شناسی یعنی آشنایی با تاریخ، فرهنگ و عنعنات سرزمینی. چه بسا که فارغان دانشکده‌های علوم سیاسی در افغانستان/خراسان ذهن و فکر شان بیشتر اوقات در چگونه لباس پوشیدن، کراوات بستن و قاشق و چنگال بدست گرفتن سپری می‌شود، واقعا تاسف آور و مسخره است.

نگاه کلی به سیاست‌های جهانی گواهی می‌دهد که سیاست‌گذاری در عرصه‌ی جهانی نیز وضع مطلوبی ندارد، دقیق‌تر آن که سیاست‌های جاری در افغانستان/خراسان متاثر از سیاست‌های قدرت‌های جهانی می‌باشد. ملی‌گرائی مفرط بصورت وحشتناکی انسان‌گرایی را صدمه زده است، بدین معنا که وقتی پای منافع ملی به میان می‌آید، مسایلی هم‌چون مبارزه با تروریسم، حقوق بشر و حفظ محیط زیست رنگ می‌بازد و از صحنه کنار می‌رود. نمونه‌های فراوانی در این باب وجود دارد که از چشم هر خردمندی پوشیده نیست.

از رهگذر برنامه ریزی‌ها در علوم سیاسی مثال‌های درشت زیادی دیده می‌یابد شود که با موفقیت همراه نبوده است. شکست قدرت‌های جهانی در گوشه و کنار جهان ثابت می‌سازد، رهبران سیاسی و اندیشکده‌های متعلق به آن‌ها، با روش‌هایی که در دسترس دارند، اوضاع را بخوبی ارزیابی نکرده که موجب شکست و سر افگندکی آن‌ها شده است.

فشرده سخن این است، که علوم سیاسی در سطح جهانی و بخصوص در افغانستان/خراسان حالت اسفباری دارد، سیاست از نیازهای اساسی بشر است، اما آن چه امروز بنام سیاست در حیات انسان‌ها جاری است، به جای آن که خیر و سعادت ببار آورد، تیره روزی و بدبختی را تحویل داده است، از این رو علوم سیاسی به یک دگرگونی مبنائی نیاز دارد. تا به یاری آن طرح نوی در کره زمین در انداخته شود. مناسبات متاثر از زور و تزور جای خود را به مناسبات انسانی و اخلاق مدار بدهد. به امید چنین روزی!

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا