اگر یکبار دیگر تجربه زندگی را داشته باشم، بازهم فرهنگی بودن را انتخاب میکنم
گفتگو کننده: عبدالوهاب عاصم
ابوطالب مظفری از شاعران مطرح افغانستان است. از او تا اکنون آثار فراوانی در ژانرهای گوناگون ادبی منتشر شده است. در این نوبت«گفتگو» با او نشسته ایم:
-ابوطالب مظفری کیست؟
-با تشکر از شما، خدمت تان عرض کنم؛ ابوطالب مظفری نامی است که سیدعبدالله پدرش در 20 آبان ماه 1344 بریک آدمی گذاشت که تا 13 سالگی در زادگاهش- ارزگان زندگی کرد و مکتب را در قریه اش -باغ چهار تمام کرد و در ضمن دروس دینی را نیز آنجا به پیش برد.
همزمان با شروع جنگ در افغانستان راه مهاجرت به پاکستان را در پیش گرفت و در خزان 1359به یک مغازه قراقل مشغول بکار شد و بعد همراه خانواده به ایران رفت و در مشهد ساکن شد. بعد ازسه سال کار بنایی بسمت تحصیل رفت، در حوزهء علمی مشهد مشغول به درس شد، درکنارش شبانه به دبستان و دبیرستان پرداخت، در حوزه فقه، اصول، فلسفه و ادبیات هم علاقه مند شد. در حوزهء داستان نویسی و شعر، فعالیتهایش را ادامه داد و بعد در انجمن شاعران انقلاب اسلامی یک تعداد را جمع کرد و به کار داستان نویسی و شعر پرداخت وبعدها موسسهء در دری و خط سوم را چاپ کرد. کتاب در زمینه شعر و مقالات، در این سالها داشته و اولین کتابش«سوگنامه بلخ» و فعلا هم درمشهد زندگی میکند.
– چرا شاعر شدید؟
– فکر کنم هر شاعر با دو تجربه زندگی دارد؛ یکی درروزگاری که او زندگی میکند، دوم هم به یک مقدار تربیت ذهنی. خوشبختانه من در خانوادهء متولد شدم که تربیت ادبی پیدا کردم، زیرا پدر بزرگم شاعر بود وهم به شعر و ادبیات آشنا بودند، با دیوان شعر و شاعران فارسی ممارست داشتم وهمینها در تربیت ذهنی بنده اثر گذاشت. دوری از وطن و رنجهای که انسان افغانستانی چه در داخل وطن وچه بیرون از وطن متحمل می شود، این همه به تربیت بالقوۀ که درانسان ایجاد میشود و به فعلیت هم برسد، در من چنین شد که به شعر گفتن شروع نمایم.
-چند اثردارید؟
+تا بهحال پنج اثر شعری دارم: سوگنامهی بلخ، عقاب چگونه میمرد؟ شهریاری وشتربانی، تنباکوی تلخ وطنی و کتاب پنجم نام ندارد و بشکل گزیده ای چاپ شده است.
– زندگی را با شعر وشاعری چگونه می بینید؟
-شاعری در واقع یک تجربهی دو لایه است؛ یکی در درون انسان که شما رنج می بینید و اندوه خودت را بیش از دیگران احساس میکنید و در این راه، رنجها یک پادرمیان دارند که شما با او خود را آرام میکنید.
دو، شعر گفتن یعنی خلق یک اثر ادبی. به نظرم اگر یکی از اینها نباشد شاعر و هنرمند دچار افسردگی میشود یا ممکن است دست به خودکشی بزند. شما شعر میگویید و با شعرارتباط میگیرید، این زندگی را برایت تلطیف میکند، آن خلاقیت شما از لحاظ ذهن آرام میکند، به نظرم زندگی ادبی همچنین چیزی است.
– شکوهمندی شعر را از نظر معنا و محتوا در کدام دههها در افغانستان میبینید؟
– در افغانستان از دهه 19 تا اواخر دهه 60 دورانی بوده که یک نسل بسیار خوب و طلایی از شاعران، نویسندگان، مورخان و حتا موسیقی دانان داریم، یعنی بعد از گرفتن استقلال و در آخر حکومت نادرشاه، به نظرم این دورهی طلایی شعر در افغانستان است.
-شاعر مورد علاقه تان کیست؟
– شاعر مورد علاقه من در افغانستان از گذشتگان اگر بخواهیم صوفی عشقری است.
– نخستین استاد تان در شعر کیست؟
– استادی که شعر را به من اموخته باشد نداشته ام ولی پدرم اولین استادم در شعر بوده است.
– کدام اثر تان بهخوبی توانسته پیام تان را به مخاطبین انتقال بدهد؟
– من سعی کردم تا همه آثارم حاوی پیام باشند، شاعر یک پیام ندارد و پیامهای متعدد دارد. پیامهای من در شعر تکرار میشود. اگر یک شعر و دو شعر انتخاب کنم، برایم سخت است مثلا مثنویِ دارم«مادر سلام ماهمگی ناخلف شدیم» این شعرم را بیشتر میپسندم.
– نظرتان در باره شعر مقاومت چیست؟
– شعرمقاومت یک حرکت خودجوش و برخاسته از نیازهای زمانهی مردم افغانستان است. شاعران در این برهه خیلی آمدند و هم پای مردم و مجاهدین و هم پای مقاومتگران رسالت خود را انجام دادند و یک دوره بسیار خوب و شکوهمند را را خلق کردند.
– کدام هنر را غیر از شاعری میپسندید؟
– غیر از شاعری، داستان نویسی است.
– رمان مورد علاقه تان کدام است؟
– یک رمان عتیق رحمی که« خاکستر و خاک» نام دارد بیشتر علاقمندش هستم.
– از فرهنگی بودن تان پشیمان نیستید؟
– اگر یک بار دیگر تجربه زندگی را داشته بودم بازهم فرهنگی بودن را انتخاب میکردم وحتما بسوی هنروادبیات رو میآوردم.
– نخستین شعر تان کدام است به یاد دارید؟
– «سوگنامه بلخ» اولین شعرم است؛ اولین شعرم، یک مثنوی را باهمین نام که در رابطه با مقاومت مقابله با تجاوز از ارتش سرخ شوروی سروده شده است و کتابم هم ازهمین نام گرفته شده است.
– آواز خوان مورد علاقه تان کیست؟
– استاد سرآهنگ آواز خوان مورد علاقه ام است.
از شاعران امروزی که را می پسندید؟
-شریف سعیدی و ابراهیم امینی را بیشتر میپسندم به دلیل نو آوریهایی که دارند هم از لحاظ محتوا.
– گفتنی تان به نسل امروز چیست؟
– از تجربههای بسیار تلخی که داریم در پنجاه سال اخیر این است که فراموش نمایند گفتمانهای قومی، مذهبی ایدیولوژی و… را. بروند بسوی گفتمان ملی. ثانیا به فرهنگ عمیق انسانی توجه نمایند و سعی کنند تا تخصص یاد بگیرند که بدرد مردم شان بخورند.