طالبان عموم مردم را به بیدینی متهم میکنند. از آغاز که کشور را در کنترل گرفتند بسیار محدودیت وضع کردند و بر تمام محدودیتها هم نام دینی و شرعی گذاشتند. مردم را لتوکوب کردند نام دینی گذاشتند. مردم را سنگسار کردند نام دینی گذاشتند. مردم را سفرکردن نگذاشتند نام دینی گذاشتند. دختران مردم را به زور بردند نام دینی گذاشتند. بچههای مردم را به زور بردند نام دینی گذاشتند. مکاتب را بسته کردند نام دینی گذاشتند و کار را هم که بر زنان ممنوع کردند نام دینی گذاشتند. طالبان حتا بر تجاوز، پاکسازی قومی و پاکسازی زبانیشان نام دینی گذاشتند.
در حال حاضر طالبان به هر کاری که میکنند عنوان دینی میدهند. آنان بهزعم خودشان هیچ کار غیردینی نمیکنند. به همین خاطر مدعی هم هستند تنها گروهیاند، یا به قول خودشان تنها حکومتی دارند که تماماً اسلامی است. اما همین حکومت تماماً اسلامی را مردمْ رژیم ملاهای بیدین میگویند. از لحاظ دینی دو گروه عمده مخالف طالبانند. یکی کسانیاند که کلاً منتقد اسلامند و اسلام را از ریشه دین دروغین، مزخرف، پر از خرافات و راهی برای فریب و استعمار مردم میدانند.
یکی هم همین مردم مومنی که سالها اسلام گفته، هزینه کرده، چوب سوخت بوده، پول مسجد داده، سهم امام داده، برای اسلام آدم کشته، برای اسلام کشته داده، حج رفته، کربلا رفته، روزه گرفته، نماز خوانده، زکات داده، صبح با اذان اسلام بیدار شده، شب با یاد خدا خواب رفته و تمام عمر هم به امید خدا زنده بودهاند. در حال حاضر بسیاری از اینان هم از حاکمیت دینی طالبان متنفرند.
همین مردم طالبان را «ملاهای بیدین» میگویند. میگویند که طالبان نه تنها ملا نیستند، بلکه مسلمان نیستند. از دید جمعیت زیادی از مردم عوام این همه ظلمی که طالبان میکنند، این همه تباهیای که طالبان حاکم کرده، این همه مخالفتی که با دانایی و ترقی دارند، این همه بدرفتاریای که با زنان دارند، هیچ کدام کار مسلمانی و نظر اسلام نیست. اینان از پیش خود بد میکنند و بهنام اسلام میزنند.
از دید مردم عوام و کسانی که اسلام را قبول دارند و به آن معتقدند، اسلام دین صلح و نجات است. نه طرفدار جنگ و خونریزی است و نه طرفدار سیاهی و تباهی. از دید عوام، اسلام علاقهمند علم و دانش است و بارها بر یادگیری آن تاکید کرده است. صلح و برادری یکی از شعارهای اسلام و یکی از راههای تبلیغ عوام برای جلوگیری از خشونت است.
اما طالبان نه طرفدار برادریاند و نه طرفدار آگاهی. طالبان جهالت و جنگ میخواهند. تمام تلاش طالبان این است که کسی چیزی نخواند. آنان با زور شلاق میخواهند مردم چشمبسته همدیگر را بکشند. بهنام شیعه و سنی، بهنام پشتو و فارسی، بهنام شمالی و جنوبی و بهنام اقوام مختلف مردم همدیگر را بکشند تا قانون اسلام اجرا و طالبان رستگار شوند.
رستگاری طالبان چنانکه در این سه سال دیده شد، در نیت شوم و پلید و در جنگ و کشتار مردم است. نه تنها در این است که آنان مردم را بکشند، بلکه فکر میکنند در این است که مردم مردم را بکشند. دیدیم که طالبان در جنگ پنجشیر مردم داوطلبِ ملکی بردند تا کینه و نزاع به آینده و تاریخ و نسلهای بعدی منتقل شود.
با این حال، طالبان مدعی یگانه حاکمیت اسلام راستین، مدعی تنها پیروان راستین اسلام و نجات نوع بشر هستند. آنان ادعا میکنند که از دنیا و آخرت، از آینده و گذشته، از زمین و آسمان، از غیب و حاضر خبرند و هیچ کجا از چشم مومن و معتقد آنان دور نمیماند. اما مردمی که اسلام را در برابری و صلح و صفا میبینند، مردمی که معتقدند اسلام عزت انسان است، هرگز طالبانی را که بر گرده بیعزتی سوارند و فرزندان فقیر مردم را آواره میکنند، مسلمان نمیدانند. مردم طالبانی را که انسان را بیعزت، ملت را فقیر، کشور را گرسنه، فضا را پر از دود، خانهها را سرد، مردان را آواره، زنان را تنها، جوانان را ناامید، پیران را وحشتزده، کودکان را سوءتغذی، نویسندهگان را ممنوعالقلم، منتقدان را زندانی، زندانیان را شکنجه و شکنجهشدهگان را تیرباران میکنند، مسلمان نمیدانند. بلکه آنان را برخلاف دین، خدا، قرآن، پیامبر، امام، پیشوا، جهاد و ایمان میدانند.
برای بسیاری از مردم، اعم از آنانی که کلاً از دست اسلام و خشونتی که ناشی از آن میدانند به تنگ آمدهاند و نیز عوامی که طالبان را مسلمان نمیدانند، حاکمیت طالبان مشروعیت دینی ندارد. از دید آنان رژیم فعلی اسلامی نیست و حاکمیت طالبان، معامله سیاسی یا زورگویی یا هم نوکری است. همینطور از دید عوام مومن بسیار معتقد، طالبان ملا نیستند، برخلاف دینند.