مقالات-اقتصادی

امپراتوری عثمانی به عنوان محور اصلی قدرت در جهان اسلام

محمد اکرام اندیشمند

امپراتوری عثمانی به عنوان محور اصلی قدرت در جهان اسلام و نماد خلافت اسلامی که هر چند با درماندگی حیات داشت، در اوایل سدۀ بیستم میلادی و در جریان جنگ جهانی اول فرو پاشید و بسیاری از متصرفات آن به اشغال اروپای مسیحی درآمد. در این جنگ حتی استانبول توسط متفقین پیروز اروپایی اشغال شد، اما نیروهای ناسیونالیست ترک به رهبری مصطفی کمال اتاترک جمهوری ترکیه را برخاکستر امپراتوری بنا کردند؛ امپرتوری که صد ها سال قلمرو آن بخش هایی از سه قارۀ آسیا، اروپا و افریقا را در بر می گرفت.
سقوط امپراتوری عثمانی
شورش افسران سپاه سوم عثمانی در مقدونیه (جولای1908)سلطان عبدالحمید دوم را وادار به پذیرش قانون اساسی1876وتشکیل پارلمان کرد. این افسران به جمعیت اتحاد و ترقی معروف به ترکان جوان گروه ناسیونالیست و سکولار ترک تعلق داشتند. افسران شورشی یکسال بعد بجای سلطان مذکور برادرش محمدرشاد معروف به محمد پنجم (1918-1909)را به سلطنت برداشتند.
اندکی بعد از شورش ترکان، فروپاشی امپراتوری عثمانی آغاز شد: بلغارستان اعلان استقلال کرد. اتریش، بوسنی و هرزه گوئین را ضمیمۀ خاک خود ساخت. جزیره کرت با یونان یکجا شد. ملت های بالکان در سال 1912عیسوی میان هم متحد گردیدند و به دولت عثمانی اعلان جنگ دادند. مقدونیه را یونان، صربستان و بلغارستان میان خود تقسیم کردند و. . . تشدید جنگ و تسریع فروپاشی امپراتوری عثمانی، ترکان جوان را بسوی ناسیونالیزم افراطی ترک و ایجاد حکومت استبدادی برد. واژۀ ترک حالت تقدس پیدا کرد و مایۀ مباهات ترکان شد. مصطفی کمال این جمله را شعار خود ساخت:
«خوشبخت آدمی که خود را ترک بخواند»
ترکان جوان در سال1913عیسوی حکومت یک حزبی اعلان کردند و سه تن از رهبران آنها انورپاشا، طلعت پاشا و جمال پاشا قدرت را در انحصار خود درآوردند. ترکان جوان در جنگ اول جهانی در کنار آلمان قرار گرفتند و تمام تعهدات پیشین امتیازدهی به تاجران اروپایی(کاپیتولاسیون) را یک جانبه لغو کردند. در ماه می 1916 توافقنامۀ سایکس پیکو میان کشورهای پیروز اروپایی(متفقین) بر سر تقسیم ایالات عربی امپراتوری عثمانی امضاء شد. علی رغم آنکه نیروهای عثمانی در جبهات جنگ سر سختی زیاد نشان دادند، اما شکست در برابر متفقین اجتناب ناپذیر می نمود. سلطان وحدالدین ملقب به سلطان محمد ششم که پس از فوت محمد پنجم توسط ترکان جوان به سلطنت رسیده بود در 1918 عیسوی شکست را پذیرفت ودر 30 اکتوبر1918قرارداد آتش بس “موذروس” امضاءشد. نیروهای متفقین در 13 نومبر 1918 وارد استانبول شدند و حکومت نظامی بر قرار کردند. سران ترکان جوان به بیرون از کشور گریختند.
تشکیل جمهوری ترکیه بر خاکستر امپراتوری عثمانی (1924 عیسوی)
گروه ها واقشار مختلف جامعه به خصوص نخبگان سیاسی و نظامی از اشغال نظامی کشورشان احساس سرخوردگی و حقارت می کردند. معهذا انجمن ها و سازمانهای متعدد و مختلف دفاع از استقلال و حاکمیت ملی جهت مقاومت در برابر اشغال بوجود آمد. آنها در جولای1919″مجلس کبیرملی”را در ولایت ارز روم ترکیۀ امروز تشکیل دادند. در مجلس مذکور افراد و گروه های ملی گرا که رفته رفته در مخالفت با سلطنت قرار گرفتند، نقش محوری داشتند. سلطان محمد ششم در اثر فشار جنبش های ملی گرا و مجلس کبیر ملی، انتخابات پارلمانی را در خزان1919 برگزار کرد که منجر به تشکیل پارلمان در استانبول شد، اما پارلمان تا مارچ 1920 تعطیل گردید.
ملی گرایان پس از تعطیل پارلمان در23 اپریل 1920مجلس کبیرملی را در انقره دایر کردند در واقع دو دولت ایجاد شد:
1 – در استانبول سلطنت محمدششم که هنوز خود را خلیفه اسلام می خواند.
2 – در انقره دولت ملی گراهای ترک.
امضای پیمان سِور(شهری در جنوب غربی پاریس)در دهم آگست 1920 سلطان عثمانی را که با حضور نیروهای متفقین در استانبول وضعیت حقارت باری داشت، بیشتر از بیش تحقیر و تضعیف کرد. بر مبنای این پیمان، کشورعثمانی به استانبول و اناتولی شمالی محدود شد و باقی قلمرو عثمانی در تصرف متفقین قرار گرفت. در پیمان گفته شد که ساحل غربی اناتولی به یونانی ها تعلق بگیرد و در بخش شرقی اناتولی کشور ارمنستان و یک منطقۀ خود مختار کرد نشین تشکیل شود.
ملی گرایان در انقره که پیمان سور را نمی پذیرفتند وارد جنگ با نیروهای متفقین شدند. آنها شهر قارص(شمال شرق ترکیه)را در دسمبر1920 از ارمنی ها گرفتند، درآگست 1921 یونانی ها را شکست دادند، در جنوب شرق موفق به جلوگیری از پیشروی فرانسوی ها شدند و ایتالوی ها را وادار به ترک اناتولی کردند. و در 11 اکتوبر 1922 بخش عمده ای اناتولی را که سپس جمهوری ترکیه در آن بوجودآمد باپیمان آتش بس مُندانیه بدست آوردند.
ملی گرایان در انقره به وزنه ای اصلی قدرت تبدیل شدند. افسری به نام مصطفی کمال به عنوان چهرۀ شاخص و محوری جنبش ملی گرای ترک تبارز کرد. مجلس ملی در اول نومبر 1922 سلطنت را ملغی قرار داد و با اعلان جمهوریت پیمان لوزان را در 24 جولای 1923 با متفقین (یونان، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، جاپان، رومانیا، صرب ها، کراوات ها واسلونی ها)به امضاء رساند. تنگه های دردانیل و بسفور، استانبول و بخش اروپایی ترکیه و ساحل شرقی روداژه به مجلس ملی تعلق گرفت، منطقۀ خودمختار کُردها در پیمان باطل اعلان شد و جمهوری ترکیه به رهبری مصطفی کمال بوجودآمد.
مصطفی کمال اتاترک
مصطفی کمال که در جنگ دوم جهانی به عنوان افسر ارتش دولت عثمانی شاهد شکست تحقیر آمیز این دولت بود، به ایجاد نظام سیاسی جدید در آن بخشی از قلمرو امپراتوری عثمانی می اندیشید که جمعیت ترکتباران بیشترین ساکنانش را تشکیل میداد. ایجاد نظام سیاسی سکولار به جای نظام سلطنتی و خلافت اسلامی عثمانی در محور تفکرات سیاسی مصطفی کمال قرار داشت. وی در جهت تحقق افکار و آرمانهایش آدم جاه طلب، بلند پرواز و خودکامه بود. باری در برابر اظهار نظر یکی از همراهانش که به او گفت تا در جهت جلب افکار عامه کار کند، پاسخ داد:
«من برای افکار عمومی کار نمی کنم. برای ملت و برای ارضای خودم عمل می کنم.»
اما مصطفی کمال برای تحقق و تعمیم آنچی که از شکل گیری نظام مدرن سیاسی و اجتماعی در سر داشت تنها با جاه طلبی ظاهر نمی شد. زیرکی، اراده و انرژی، پیوسته با بلند پروازی هایش همراه بود. مصطفی کمال بقایای امپراتوری مضمحل شدۀ عثمانی را در محدودۀ ترکیه بصورت یک کشور مستقل درآورد، بر “پیمان سِور” خط بطلان کشید و دولت های اروپایی پیروز در جنگ را وادار به پذیرش کشور جدید ترکیه کرد.
مصطفی کمال به خانواده ای مشهور و مقتدر تعلق نداشت. او سالهای سختی را در محیط خانوادگی و اجتماعی سپری کرد و در یتیمی و دشواری های روزگار رشد یافت. او در سال1880عیسوی در شهر سالونیک مقدونیه بدنیا آمد. پدرش علی رضا را در طفلی از دست داد و با مادرش زبیده که هر چند شوهر جدید گرفت، به سر برد. در 12 سالگی به مکتب (مدرسه)نظامی شهر سالونیکا و سپس به مکتب نظامی دیگر در مقدونیه رفت. وی در سال 1899 وارد مکتب نظامی “هریبیه” در استانبول شد و تحصیلات عالی خود را در این رشته در سال1905عیسوی به پایان رساند. او پس از تحصیلات وارد ارتش عثمانی شد و در استانبول، دمشق، لیبیا، مقدونیه و بلغاریا ماموریت یافت. وی در این سالها افکار شدید ملی گرایانه ترکی پیدا کرد و در شورش اپریل 1909 عیسوی جنبش ملی گرای جمعیت اتحاد و ترقی معروف به ترکان جوان سهم فعال گرفت.
مصطفی کمال که در جنگ جهانی اول به فرماندهی واحد نوزدهم ارتش عثمانی منصوب شد، پس از شکست عثمانی به چهرۀ شاخص جنبش ملی گرایی تبدیل شدو در رهبری این جنبش قرار گرفت.
الغای خلافت و تأسیس دولت سکولار
مصطفی کمال پس از پیمان لوزان، بریاست دولت و کشور نوتشکیل ترکیه رسید. انتخابات پارلمانی برگزار کرد، به تشکیل حزب خلق پرداخت که سپس نام آن به حزب جمهوری خواه خلق تغییر یافت. پارلمان منتخب که از هواداران و همفکران مصطفی کمال تشکیل یافته بود، در11آگست 1923 کار خود را آغاز کرد. پیمان لوزان در پارلمان مورد تصویب قرار گرفت. مصطفی کمال بریاست جمهوری و عصمت اینونو به نخست وزیری برگزیده شدند. پارلمان قانون اساسی را تغییر داد و نظام سیاسی ترکیه را جمهوری و سکولار اعلان کرد. در قانون اساسی جدید تفکیک دین از سیاست به عنوان یک اصل درج گردید. الفبای زبان ترکی از عربی به لاتین تغییر یافت. انقره پایتخت تعیین شد. نظام خلافت در مارچ 1924 لغو گردید. پس از آن وزارت دینی و محاکم شرعی تعطیل شد، تعلیم و تربیه تحت مدیریت و نظارت وزارت تعلیم و تربیه درآمد. مسجد ایاصوفیه به موزیم تبدیل شد. جای فقه و شریعت را قوانین کشور سویس گرفت. به جای عمامه و فینه بر سر، کلاه مروج شد. فرقه های صوفی و دراویش اجازه فعالیت نیافتند و خانقا های شان مسدود گردید. کشف حجاب صورت گرفت و حقوق زن و مرد مساوی اعلان شد. در سال 1929عیسوی نام دین اسلام به عنوان دین رسمی از قانون اساسی حذف شد. ملی گرایی ترکی به عنوان یک ارزش مقدس مورد تبلیغ و تأکید فراوان قرار گرفت. سیاست اقتصادی بر دولتی ساختن فعالیت های اصلی اقتصادی بنا یافت. برنامه ای رشد اقتصادی از توسعۀ استخراج معادن، افزایش صنایع و گسترش مواصلات آغاز شد.
مصطفی کمال در ترکیه با مخالفت های نه چندان جدی روبرو گردید. امااو بر همه مخالفت ها و شورش هاغلبه یافت. وی قیام شیخ سعد را در سال 1925 در کردستان ترکیه که برای اعاۀ خلافت اسلامی توأم بااهداف ناسیونالیزم کردی انجام یافت به شدت سرکوب کرد. او دولت اقتدارگرا و شبه دیکتاتوری یک حزبه تشکیل داد که در سایۀ قدرت نظامی، گروه ها واحزاب دیگر اندیش سیاسی مجال ظهور و حضور نیافتند. حزب حاکم شش اصل جمهوریت، ملی گرایی، دولتمداری، دنیوی گرایی، مردم سالاری یا خلقی گری و اصلاحات را اهداف اساسی خود بر شمرد.
مصطفی کمال اتاترک روابط خارجی خود را گسترش داد. این قول او “صلح در داخل و خارج” مبنای مناسبات خارجی دولت ترکیه قرار گرفت. او با اروپایی ها که با دولت عثمانی سلف وی در سده های پیشین خصومت و درگیری مداوم داشتند، دریچه ای جدیدی از مناسبات را گشود.
مصطفی کمال که به اتاترک(پدرترک)لقب یافت پانزده سال در مسند ریاست جمهوری تکیه زد. در دوران رهبری او برغم دیدگاه های مخالف و منتقد، تحولات چشمگیر در عرصه های چون تعلیم و تربیه بوجود آمد. او نظام معارف و قضا را در ترکیه مدرن ساخت و در واقع ترکیۀ امروز را بروی آن شکل داد.
مصطفی کمال اتاترک در نوامبر1938 در یکی از اتاق های قصر دولما باغچه پدرود حیات گفت. میراث او جمهوری ترکیه یک کشور مدرن و پیشرفته است که از درون نظام سیاسی و دولت سکولار بجا مانده از او حزب اسلام گرای “آک پارتی” یا حزب عدالت و توسعه برهبری رجب طیب اردوهان از راه انتخابات و آرای مردم قدرت سیاسی را بدست گرفت. هرچند اردوهان و حزب حاکم عدالت و توسعه افراط گری های سکولاریزم سیاسی مصطفی کمال اتاترک را تعدیل و منعطف کرد اما هیچگاه در صدد حذف سکولاریزم سیاسی ترکیه که در قانون اساسی آن تسجیل شده است، نبرآمد و حتی در مراسم تحفیل ریاست جمهوری خود در سال گذشته به تعهد و پابندی خود به سکولاریزم سیاسی ترکیه تاکید کرد.
زمام داران معاصر مصطفی کمال اتاترک در افغانستان شاه امان الله خان بود و در ایران رضاخان. این ها نیز همچون اتاترک در کشورهای خودشان هر چند بدون لغو سلطنت و پادشاهی شان در صدد مدرن سازی و تحول به سبک اتاترک شدند و در واقع در همان کشتی سوار شدند که مصطفی کمال اتاترک به آن سوار شده بود. اما کشتی امان الله هرگز به ساحل نرسید و غرق شد و کشتی رضاخان که هر چند نیمه جان خود را به ساحل کشاند ولیکن پایدار باقی نماند.
نوت:
دو تصویر زیر از امان الله خان و‌رضاخان است که روی کشتی کوچک در کنار مصطفی کمال اتاترک نشسته اند.
نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا