فرهنگ و ادبیات

آیا پوشش موی زنان واجب است؟

نویسنده: محمدحسین فیاض

پژوهشی در معنا و حد حجاب در قرآن (قسمت اول)

در اسلام، حجاب بانوان یکی از موضوعات مهم و چالش‌برانگیز بوده که طی چهارده قرن، مفسران و فقها درباره‌ی آن سخن‌ها گفته‌اند. البته واژه‌ی «حجاب» جدید است. آنچه در منابع فقهی به‌عنوان یک امر مسلم از آن سخن گفته شده، واژه‌ی «ستر» استاصل ستر (پوشش) در اسلام از مسلمات است که زن، بدنش را بپوشاند، اما این‌که مو هم جزء این پوشش (که نام رایج اخیر آن «حجاب» است) قرار می‌گیرد یا نه، محل اختلاف است.

قرآن در سوره‌ی نور، آیه‌ی ۳۱ می‌گوید: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»؛ «و به زنان باایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و فروج خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار نکنند و خمار (پارچه‌ای را که برای تشخیص زن آزاد از کنیز روی سر می‌گذارند)‌ را بر گریبان و سینه‌ی خود افکنند.»

درباره‌ی شأن نزول آیه در اصول کافی آمده: زنان تا پیش از نزول آیه‌ی حجاب، مقنعه یا پارچه‌ای که کوچک‌تر از چادر بود را بر سر خود می‌گذاشتند و از پشت گوش رد می‌کردند. بنابراین، بخشی از مو، گوش، گردن و گریبان تا برآمدن پستان‌ها باز بود. آیه نازل شد که زنان، خِمار (پارچه روی سر) را بر جاغه و گریبان خود افکنند (کلینی، ج ۵، ۱۳۶۷، ص ۵۲۱).

بنابراین، در زمان نزول آیه صورت، گوش، گردن، مو و دست‌های زنان آشکار بوده و خداوند با قید «الا ما ظهر منها» آن‌ها را استثنا کرده و دستور به پوشاندن گریبان توسط خمار را داده ‌‌است. اما علما و مفسران، بدون توجه به قید مواردی که استثنا شده به فقره‌ی «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ» تمرکز کرده و بودن خمار را بر سر قطعی دانسته «گوشه و اطراف خمار» را به آن اضافه کرده و گفته‌اند: گوشه و اطراف خمار را باید بر گریبان افکنند؛ به این دلیل که بودن خمار بر سر مفروغ‌عنه است. این سوءتفاهم از آن‌جا پیش آمده که خمار را به مقنعه معنا کرده‌اند و گفته‌اند از لازمه‌ی مقنعه بودن این است که برسر باشد و با ادامه‌ی آن زیر گلو پوشانده باشد؛ درحالی‌که آیه به صراحت می‌گوید: خمار را بر گریبان خود افکنند که سفیدی زیر گلو تا برآمدگی پستان زنان پوشیده شود. روشن است وقتی یک روحانی دراز کشیده باشد، خانمش گوید عبا را بر پایت بینداز، معنای آن این نیست که عبا همچنان بر دوش آن روحانی باشد و بعد با ادامه‌ی آن پا هم پوشانده شود، چون موضوع، پوشش پای است نه حفظ عبا بر شانه‌ی طرف. در این آیه نیز حکم متوجه گریبان باز است که باید پوشانده شود نه موی سر.

از سویی طبق همین آیه (که بحث آن مفصل است) همه‌ی بدن زنان زینت است، نه این‌که منظور گوشواره، خال ‌بینی، گردن‌بند و دست‌بند باشد یا محل این زینت‌ها، بل‌که منظور زینت‌های ظاهری و باطنی زنان است. صورت، مو، گوش و گردن و دست، از زینت‌های ظاهری زنان است که آیه زینت‌های ظاهری زنان را استثنا کرده ‌است. بنابراین، منظور از «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، منع نمایان کردن زینت‌ها، جز همان مقدار که به‌صورت طبیعی پیدا است، می‌باشد و در فقره‌ی دوم، منظور از «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ…»، حجاب باطنی و خانگی زن می‌باشد. این دیدگاه ناگزیر ما را به حجاب صدر اسلام می‌برد که آیه متناسب با وضع پوشش آن زمان نازل شده و باید دید چه بخش‌هایی از بدن زنان پیدا بوده‌ است.

در صدر اسلام مانند امروز پارچه زیاد نبود؛ چه این‌که صنعت تولید پارچه وجود نداشت. لذا زنان، حجاب حداقلی داشتند و در درون خانه فقط ستر عورت می‌کردند. گفته شده اصحاب صفه متشکل از مسلمانان فقیر و مهاجر که در اطراف مسجد‌النبی زندگی می‌کردند، عورتین خود را با خاک می‌پوشاندند (طبرسی، ۱۳۷۰، ص ۹۴؛ ابوطالب مکی، ۱۴۲۶، ج۱، ص ۴۳۰). همسران پیامبر در ایام حیض از یک شلوار به نوبت استفاده می‌کردند (صحیح بخاری، ۱۴۲۲، ج۱، ص ۶۷، ح ۳۱۳). الان هم براساس روایات متعدد، فتوای همه‌ی مراجع این است که حجاب محارم (مانند پدر، برادر، جد و غیره) فقط ستر عورت و یک شورت است. این‌که الان زنان در داخل خانه هم پوشش دارند، از پی‌آمدهای وفور پارچه و صنعت امروزی و فرهنگ‌ رایج است.

افزون بر آنچه گفته شد، پوشش سر زنان صرفا برای تشخیص زن آزاد از کنیز بوده ‌است؛ چنان‌ که قضیه جلباب این گونه ‌است. در روایتی که سندش هم صحیح است چنین آمده ‌است: «أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا؟ قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ كُنَّ يُضْرَبْنَ فَيُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر»؛ «ابی‌خالد قماط نقل می‌کند از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آن‌ حضرت فرمود: اگر خواست می‌تواند بپوشاند و می‌تواند نپوشاند (مخیر است) شنیدم که پدرم می‌فرمود: این کنیزان زده می‌شدند و به آنان گفته می‌شد که خود را شبیه زنان آزاد نکنید» (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۴، ص ۴۱۱).

بنابراین، مشخص است که پوشش سر زنان به‌عنوان یک حکم تکلیفی مطرح نبوده‌ است. از همین رو، عمر بن خطاب، خلیفه‌ی دوم کنیزی را که سر خود را پوشانده بود، شلاق زد و گفت: «آیا خودت را شبیه زنان آزاد کرده‌ای؟ مقنعه را بینداز»؛ «قَالَ أَنَسٌ: مَرَّتْ بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ جَارِيَةٌ مُتَقَنِّعَةٌ فَعَلَاهَا بِالدُّرَّةِ، وَقَالَ يَالَكَاعُ أَتَتَشَبَّهِينَ بِالْحَرَائِرِ، أَلْقِي الْقِنَاعَ » (بغوی، ۱۴۲۰، ج ۳، ص ۶۶۵؛ سیوطی، ۱۴۱۴، ج ۶، ص ۶۶۰). از دستورات عمر بن عبدالعزیز نیز آن بود که مانع شوند کنیزان، حجاب خود را مانند زنان آزاد قرار دهند (ابن سعد، ۱۴۱۰، ج ۵، ص ۲۹۶). فراتر از آن، راوی می‌گوید از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا کنیز هم باید سر خود را بپوشاند و نماز بخواند؟ آن‌ حضرت فرمود: «بر کنیز واجب نیست که مقنعه بر سر کند» (کلینی، ۱۴۰۷، ج ۳، ص ۳۹۴).

از امام صادق پرسیده شد: آیا کنیزى که نماز می‌گزارد [باید] سر خود را بپوشاند؟ آن ‌حضرت فرمود: «خیر، پدرم هر گاه می‌دیدند کنیز خادمه نماز می‌خواند و مقنعه بر سر کرده او را می‌زد تا مقنعه‌اش را بردارد و بدین ترتیب زن آزاده از مملوکه مشخص گردد» (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۳، ص ۴۱۱).

بیهقی از انس بن مالک چنین نقل کرده است: «کنیزکان عمر بن خطاب در حالی به ما خدمت می‌کردند که موهای ایشان پیدا و بر سینه‌های‌شان ریخته بود»(سرخسی، ۱۴۱۴ ج۱۰، ص ۱۵۱؛ بیهقی، ۱۴۲۴، ج ۲، ص ۳۲۰) البانی سلسله سند روایت را ثقه معرفی کرده‌ است (البانی، ۱۴۰۵، ج ۶، ص ۲۰۴).

از گزارش‌های فوق روشن می‌شود که اگر زنان آزاد پارچه برسر می‌انداخته‌اند، صرفا به‌دلیل تشخیص زن آزاد از کنیز بوده ‌است. بنابراین، موضوع فرهنگی تلقی می‌شود، نه این‌که مورد حکم دینی قرار گیرد؛ چه این‌که اگر حکم خداوند متوجه پوشش موی سر زنان می‌بود، بین زن آزاد و کنیز تفاوتی وجود نداشت، زیرا کنیز در زن بودن با زنان آزاد شریک است.

افزون بر نکات یادشده، صورت، محور زیبایی و باعث جلب توجه است. اما این محور از سوی خدا، منع نشده، چه برسد به پوشش مو که در جلوه‌های زیبایی زنان با صورت رقابت نمی‌تواند.

البته چنان که قبلا عرض کردم، پوشش موی زنان مستند روایی دارد. در چند روایت صحیح‌السند، امام صادق محدوده‌ی حجاب و پوشش زنان را پوشاندن تمام بدن، جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ دانسته ‌است و این روایات مستند فتوای مراجع شیعه شده ‌است. در اهل‌ سنت نیز گویا چنین روایاتی وجود دارد که ممکن است بر حجاب رایج زمان صدور روایت و فرهنگ حاکم قبیله‌ای آن روز دلالت کند. معیار برای ما، عرضه‌ی روایات بر قرآن است و چنان که تا اکنون بیان شد، این حکم از قرآن قابل استنباط نیست.

قرآن می‌فرماید: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ  وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و فروج خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار نکنند و خمار (پارچه‌ای که برای تشخیص روی سر می‌گذاشتند)‌ را بر سینه‌ی خود افکنند.

و زینت خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهران‌شان، یا پدران‌شان، یا پدرشوهران‌شان، یا پسران‌شان، یا پسران همسران‌شان، یا برادران‌شان، یا پسران برادران‌شان، یا پسران خواهران‌شان، یا زنان هم‌کیش‌شان، یا بردگان‌شان [=کنیزان‌شان‌]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن چنان جلب توجه نکنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود. (و همگی به‌سوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!» (نور، ۳۱).

در رابطه با بخش اول آیه که به زینت‌های ظاهری، چون صورت، گوش، گردن و مو پرداخته‌ شده ‌است، در بخش اول سخن گفته شد. خلاصه‌ی مطلب این است که آیه به صراحت بیان کرده که «بانوان زینت‌های خود را آشکار نکنند، مگر آن مقدار مانند مو، گوش و گلو که آشکار بوده» و همچنین آیه گفته ‌است: «زنان باید خمار را بر گریبان بیندازند»، مفهوم این عبارت این است که در جای دیگر نیندازند و استفاده نکنند. زیرا موضوعی که حکم پوشش بر آن بار شده، گریبان است، نه سر. اگر سر هم در دستور پوشش بود باید گفته می‌شد: «گریبان و سر را با خمار بپوشانید.»

البته استنباط فقها این است که پوشش سر در ضمن این بیان فرض گرفته شده و از پیش خود کلمه‌ی «اطراف» و «ادامه»ی خمار را اختراع کرده‌اند و گویند: اطراف و ادامه‌ی خمار را بر گریبان بیندازند. چون خمار، روسری است، بودن آن برسر مفروغ‌عنه و قطعی است، لذا استنباط می‌شود که با ادامه‌ی آن گریبان پوشانده شود. به نظر می‌رسد این معنا، تحمیل نظر خود بر قرآن است و بیان قرآن بر آن صراحت ندارد.

در کتب فقهی و روایات درباره‌ی محدوده‌ی حجاب، از سه زاویه بحث شده‌ است؛ و بحث اصلی و جدی نیز هم بر محور این فراز آیه صورت گرفته ‌است که گفته شده: «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (بانوان، زینت‌های‌شان را نمایان نکنند، مگر به مقداری که ظاهر بوده ‌است). پیرامون این فراز آیه سه دیدگاه مطرح شده ‌است:

یک، منظور از «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، زیورآلات زنان است. آن مقدار زیورآلات مانند: انگشتر، حنای دست که طبعا پیدا است، ظاهر کردن آن اشکال ندارد، اما نمایان کردن گوشواره و گردن‌بند که زیر مقنعه پنهان می‌شود، اشکال دارد.

دو،  منظور از «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، موضع و جای زیورآلات است. یعنی محدوده‌ی پوشش بانوان، تمام بدن، جز صورت، دست‌ها و پاها (جای سُرمه، انگشتر، حنا و خلخال) است.

ثمره‌ی این دو دیدگاه در نهایت، یکی است. این دو دیدگاه در بخش حجاب خانگی بانوان «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ و…» که قرآن دوازده مورد را استثنا کرده، می‌گویند: زنان در حضور محارم می‌توانند النگوها، گوشواره، گردن‌بند و خلخال یا جای آن‌ها را نشان دهند. براساس این دو دیدگاه، منظور از «لایبدین زیتنهن» در فقره‌ی دوم آیه، برخی از زینت‌ها یا مواضع آن می‌باشد و در نتیجه بانوان باید در خانه هم از گردن تا جای خلخال، پوشش داشته باشند (بعدا اشاره خواهم کرد که این دو دیدگاه با بحث حجاب محارم -که از سوی فقها مطرح شده- در تعارض است).

سه، تمام بدن زن زینت است و منظور از «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، منع نمایان کردن زینت‌ها، جز همان مقدار که به‌صورت طبیعی پیدا است، می‌باشد و در فقره‌ی دوم، منظور از «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ…»، حجاب باطنی و خانگی زن می‌باشد. در نتیجه موضوع، به زیورآلات و موضع آن ربطی ندارد. این دیدگاه ناگزیر ما را به حجاب صدر اسلام می‌برد که آیه متناسب با وضع حجاب آن زمان نازل شده و باید دید چه بخش‌هایی از بدن زنان پیدا بوده ‌است.

مهم‌تر از همه اسناد موجود نشان می‌دهند که استفاده کردن خمار برای تشخیص زن آزاد از کنیز بوده ‌است، نه یک حکم شرعی. بنابراین، قضیه بعد فرهنگی دارد. یعنی در آن زمان که کنیز وجود داشت، فرهنگ شده بود که برای تشخیص زنان آزاد از کنیز، زنان آزاد خمار بر سر کنند، اکنون که کنیز وجود ندارد، این تفکیک خود به خود رفع شده؛ مانند اصل برده‌داری که از بین رفته ‌است.

چهار، آیه سپس وارد پوشش خانگی زنان شده که در حضور محارم، دیوانه و اطفال، چگونه پوشش داشته باشند. در این‌جا به «زینت‌های باطنی» چون پستان، شکم، باسن و ران‌های زنان اشاره شده که زنان، آن‌ها را می‌توانند در حضور محارم نمایان کنند؛ «و آن‌ها نباید زینت خود را آشکار کنند» (وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ»، «مگر» (اِلاّ) (در دوازده مورد):

۱ – «برای شوهران‌شان»، (لِبُعُولَتِهِنَّ). استثنای شوهر به‌خاطر این است که وی در جمع خانواده حضور دارد و در این بابت، پوشش زن وی با دیگر محارم فرق ندارد، درحالی‌که بین زن و شوهر هیچ مانع و پوششی وجود ندارد. لذا است که قید شوهر، دلیل بر پوشش خانگی و خانوادگی است. به عبارتی، همچنان که مادر، خواهر، عمه و خاله شخص ستر عورت می‌کند، همسر طرف نیز باید ستر عورت کند.

۲ – «یا پدران‌شان» (أَوْ آبائِهِنَّ)؛

۳ – «یا پدرشوهران‌شان» (أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ)؛

۴ – «یا پسران‌شان» (أَوْ أَبْنائِهِنَّ)؛

۵ – «یا پسران همسران‌شان» (أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ)؛

۶ – «یا برادران‌شان» (أَوْ إِخْوانِهِنَّ)؛

۷ – «یا پسران برادران‌شان» (أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ)؛

۸ -«یا پسران خواهران‌شان» (أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ)؛

۹ – «یا زنان هم‌کیش‌شان» (أَوْ نِسائِهِنَّ). نام بردن از زنان، خود نشانه‌ی حجاب خانگی است، زیرا نگاه کردن زن به بدن زن جز عورت مانعی نیست؛ چنان که برای مردان نیز این گونه است. در گذشته در حمام‌های عمومی نیز برای مردان این طور بوده و «روایات حمام»، موید مطلب است.

۱۰ – «یا بردگان‌شان» (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ).

۱۱ – «یا مردان سفیه و عقب‌مانده‌ی ذهنیى که تمایلى به زن ندارند» (أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ).

۱۲ – «یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند» (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ). قید «عَوْراتِ النِّساءِ» اشاره به نقاط حساس بدن و برجستگی‌های بدنی زن از سینه‌ها تا زانو است، زیرا بچه ممیّز با دیدن مواضع زینت ظاهری، چون دست‌ها، صورت، گردن، و سر، تحریک نمی‌شود. عبارت «الا ماظهر» در فقره‌ی دوم گویای این مطلب است که جز عورتین، آشکار شدن بقیه بدن در حضور محارم اشکال ندارد. روایات وارده در این باره و فتاوای فقها موئید مطلب است. بنابراین، اسثنای طفلی که به سن تشخیص نرسیده و استثنای کسی که خوب و بد خود را نمی‌داند و غیره نشان می‌دهد که در صدر اسلام، پوشش بانوان در خانه مثل امروز نبوده ‌است، ورنه که برهنه بودن سر یک زن برای زن دیگر و دیدن گوشواره و گردن‌بند آنان و یا محل آن‌ها برای زن دیگر در هر صورت اشکال ندارد و امروزه هم هیچ فتوایی وجود ندارد که موارد یادشده در خانه و یا برای زنان و اطفال و غیره ممنوع است. از این رو دو دیدگاه که مراد از زینت، گوشواره و گردن‌بند و یا محل این‌ها است، مردود است.

جالب است که در فهرست دوازدگانه، از کاکا، ماما، داماد و ناپدری که از جمله‌ی محارم‌ هستند، نام برده نشده و این، خود نشا‌ن‌دهنده‌ی حجاب خانگی بانوان است. به این معنا که خانه‌ی کاکا و ماما جدا است و ناپدری، قطعا مانند پدر واقعی نیست که نسبت به دختر خویش حس شهوانی نداشته و برجستگی‌های بدنی دخترش تحریک‌کننده نباشد. از سویی، در زمان صدر اسلام هرگاه مردی فوت می‌کرد یا به شهادت می‌رسید، پس از اتمام عده، مرد دیگری سرپرستی آن زن و بچه‌هایش را به عهده می‌گرفت که از خود خانه‌ی مستقل داشتند و رفت‌وآمد ناپدری خیلی زیاد و همیشگی نبود و مانند بیگانه تلقی می‌شد که سرزده وارد نمی‌شد. توجه داشته باشیم که شیوه‌ی زندگی اعراب آن روز گسترده بود. لذا پدر با پسران و چند عروس در یک خانه زندگی می‌کردند. از این‌سو پوشش عروس برای پدرشوهر ستر عورت بود که در آیه از او نام برده شده است.

پنج، و بالاخره خداوند پنجمین حکم در آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور را چنین بیان مى‏کند: «زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود» (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ).

مفسران و مترجمان قرآن گفته‌اند منظور این است که چنان راه نروند تا صدای خلخال پاهای‌شان به گوش رسد و باعث تحریک مردان گردد.

به نظر می‌رسد قضیه چنین نیست. منظور این است که طوری راه نروند تا زینت‌های مخفی و بدنی‌شان آشکار شود، زیرا در زمان نزول آیه، زنان کم‌تر شلوار استفاده کرده و با جلباب بدن را می‌پوشانیدند و شاید اکنون نیز در بین عرب‌ها استفاده از شلوار کم‌تر رایج باشد. اما آن زمان پارچه‌ی زیاد وجود نداشت و همه از پوشش حداقلی برخوردار بودند. از همین رو بود که پوشش محارم، صرفا ستر عورت بود.

پوشش محارم

فتوای مشهور این است که نظر کردن به تمام بدن محارم جایز است؛ به استثنای عورت، مشروط بر آن‌که در آن قصد لذت نبوده و خوف افتادن به گناه هم وجود نداشته باشد. محقق حلی در شرایع می‌گوید: «مرد می‌تواند غیر از عورت، به سایر مواضع محارمش نگاه کند. زن هم همین حکم را دارد. (شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۲۱۳) و علامه حلی نیز عین همین تعبیر را دارد. (تحریر الاحکام الشرعیه، ج ۳، ص ۴۱۹) و نیز تذکره‌‌الفقها، ص ۵۷۴ و نیز ر.کک جواهرالکلام، ج ۲۹، ص ۷۲). مستند این حکم آیه‌ی ۵۵ سوره‌ی احزاب است که می‌گوید: «لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ في آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقينَ اللهَ إِنَّ اللهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهيداً»؛ «بر آنان (همسران پيامبر) در مورد پدران و پسران و برادران و پسران برادران و پسران خواهران خود و زنان هم‌كيش‌شان و بردگان خويش گناهى نيست [كه بدون حجاب در برابر آنان ظاهر شوند]؛ و تقواى الهى را پيشه كنيد كه خداوند نسبت به هر چيزى شاهد [و آگاه] است.»

به قول آیت‌الله سید محسن حکیم، در این قضیه که نگاه به بدن محارم جز عورتین، بدون لذت جایز است، از ضروریات و اجماعی است که در کتب فقها به آن تصریح شده و از روایات مختلف، از جمله روایات آداب حمام به‌دست می‌آید (حکیم، ۱۳۹۱، ج ۱۴، ص ۳۲).

سید محمدکاظم طباطبایی در «عرةالوثقی» و شمار زیادی از فقها می‌گویند: «نگاه به بدن محارم (کسانی که ازدواج با آنان از جهت نسبی، رضاعی و خویشاوندی حرام است) بدون عورت و بدون لذت بردن و چشم بد دیدن اشکال ندارد.» (یزدی طباطبایی، ۱۴۱۷، ج ۵، ص ۴۸۷؛ محقق حلی، ۱۴۰۹، ج ۲، ص ۴۹۵؛ حلی، ۱۴۰۷، ج ۳، ص ۲۰۷؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳، ج ۷، ص ۴۶؛ مجلسی، ۱۴۰۶، ج ۸، ص ۶۷۸؛ نراقی، ۱۴۱۵، ج ۱۶، ص ۴۳؛ صاحب جواهر، ۱۳۶۳، ج ۲۹، ص ۷۳؛ فیض کاشانی، ۱۴۰۱، ج ۲، ص ۳۷۳؛ خویی، ۱۴۳۱، ص ۳۰۶؛ سیستانی، ۱۴۱۴، ص ۴۰۵؛ فیاض، بی‌تا: ج ۳، ص ۱۱).

در رساله‌های فارسی نیز همین فتوا آمده ‌است: «مرد و زنى که با یک‌دیگر محرم هستند، اگر قصد لذت نداشته باشند مى‏توانند غیر از عورت به تمام بدن یک‌دیگر نگاه کنند» (توضیح‌المسائل امام خمینی، مسأله‌ی ۲۴۳۷، فاضل لنکرانی، مسأله‌ی ۲۵۶۰، بهجت، مساله‌ی ۱۹۳۹، زنجانی، مسأله‌ی ۲۴۳۶، مکارم، مساله‌ی ۲۰۸۴، علوی گرگانی، مسأله‌ی ۲۴۵۳).

ادامه دارد…

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا